♂♀♡ღ♥پــــــــاتــــــوق عــــــاشــــــــقــــــــانــــــــ♥ღ♡♂♀

بچه که بودم زنگ زدم ۱۱۸ فوت کردم!

بعد خانومه گفت تلفن شما کنترل میشه بیب بیب بیب...!

داشتم سکته میزدم سریع قطع کردم

سیم تلفنم کشیدم

 

رفتم بیرون در خونه رو هم قفل کردم!

فقط کم مونده بود از کشور خارج بشم!!

نابغه ای واسه خودم بودما..

 

همه مان یک روز بالاخره بر سر این دوراهی خواهیم ایستاد
آنجا که همسرمان خواهد گفت:
یا من یا فیسبوک؟!"
و چه لحظه سختی ست...لحظه ی جدایی از همسر.....!!

 

امروز ماستو خیار داشتیم هر چى

111#*
رو گرفتم تبدیل به پیتزا نشد
مسئولین همراه اول لطفا پیگیرى کنید 

 

 

وخداوند زن را افرید تا هیچ مردی به مرگ طبیعی نمیرد...

 

 

 

 

 

مامانم دیشب :

 این یه ذره ماهی از ظهر مونده میخوری یا بریزم واسه گربه ؟؟؟

 مامانم امروز صبح :
 این لوبیا پخته رو میخوری یا بریزم سطل آشغال ؟؟؟

 مامانم امروز ظهر :
 این کباب مونده رو میخوری یا بدم به این کارگر افغانیه ؟؟؟

 مامانم همین الان :
 این برنج رو میخوری یا بریزم واسه کفترا ؟؟؟

 گربه ، سطل آشغال ، کارگر افغانی ، کفتر ؟؟؟!!!
 خیلی سخته باهاشون همزاد پنداری کردن !!

+ نوشته شده در دو شنبه 28 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:33 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


 

وصیت کردم هرکی تو مراسم ختمم گفت:”خدابیامرزتش،راحت شد”

با لبه ی سینیه حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من!

 


 

غضنفر با ماشين قراضش ميزنه به يه ماكسيماي نو . با هزار زور وزحمت از راننده رضايت ميگيره. تو 4 راه بعدي دوباره ميزنه به همون ماكسيما،

 

سرشو از ماشين بيرون مياره ميگه : برو برو منم!!

 

 

دیروز یه شیشه کشک خریدم: ۷۵۰۰ تومن!

 

 

 

گمونم از این به بعد “برو کشکتو بساب”

یه پیشنهاد تجاری موفق محسوب میشه!

 

غضنفر با دوستش داشتن توی کوچه راه میرفتن میبینن رو دیوار نوشته:

"سیو همان سیب است"

میگه گوه خوردن پدرسگا من خوردم صابون بود

 

 

 

 

توی مطب آرامش خودتونو حفظ کنید وگرنه

مثل من از این سوتی های ناب میدین

خب هول شدم … گفتم :

آقای دکتر اسهال به روتون گلاب دارم !

 

 
 
 
یبوست چیست؟
وقتی کودک درون ، نقش پطروس فداکار را بازی می کند

 

"تبلیغ کوکا کولا به سبک مدرن"

-:ممد زم زم خوردی؟  ممد:اره   -:گوه خوردی زم زم میخوری کوکا کولا بخور

 

 

آيا ميدانيد كوتاه‌ترين جنگ در سال 1896 بين زانزيبار و انگلستان كه 38 دقيقه طول كشيد؟؟؟
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
واااااااااااااالا!!! 

 

 


 

رفتم گلفروشی گفتم آقا این گل طبیعیه؟

 یه دختر بچه ۵ ساله ای اونجا بود گفت پــَ نَ پــَ سزارینه!!
     
به جون خودم

من تا ۱۲ سالگی فکر میکردم بچه ها رو لک لک ها از آسمون میارن

 

طبق قرارداد جدید بین وبلاگم و سازمان تامین اجتماعی...

.
.
.
.
.
.
به اونایی که حداقل سه وعده در روز میان به وبلاگ من بیمه بیکاری تعلق میگیره!

 

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 28 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:7 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


امروز یه داستان براتون تو ادامه گذاشتم لطفا دوستانی که سنشون کمه نرن ادامه داستان مناسب سنشون نیست...باتچکر

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

نه خدایش چی فکر کردین؟؟؟
فک کردی ما از اون ادماشیم؟؟؟؟

فک کردی ما نمیدونیم خوانواده رد میشه؟؟

 

.

.

.

.

میبینم که منحرفا ضایع شدن  

.

.

.

هی وای من .....بی تربیت!!!!!!

جنبه داشته باش

 اگه با من بودی خودتی و.....

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

+ نوشته شده در دو شنبه 28 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 21:26 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


 رفیقم سر امتحان برگشو سفید داد استاد بهش داد 9

بعد رفته اعتراض زده که بشه 10

یعنی اعتماد به نفس اینو خر داشت الان سلطان جنگل بود.

 

سرعت اینترنتم در حد حلزونه قطع نخایی که داره زیر بارون با عشقش قدم میزنه

ینی من تو این وضعیت پست میزارمااااا

 

+ نوشته شده در دو شنبه 28 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 19:29 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


چرا در دوران دبستان بعضی ها
به توالت مدرسه نمیرفتن؟


ادامه مطلب
+ نوشته شده در دو شنبه 28 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 18:57 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


 

ترجیح میدهم باکفشهایم درخیابان راه بروم وبه خدا فکر کنم تا اینکه درمسجد بنشینم وبه کفشهایم فکر کنم 

                                  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

 از وقتی که دلت اومد تنگ دلم  هر روز  دلم تنگ دل تنگت میشه 

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

 سلام بیبن من گم شدم نمیدونم  از کجا باید برم ..

.
.
.
بگو از کدوم طرف باید قربونت برم .

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

یک دقیقه بوسیدن 26 کالری می سوزاند . تو کالری نمیخوای !؟ 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

:..:: .-. : .:::-.::.:- ..:..::. ..-..::-.. ::.- ..:.:.- :::-. :... .. .: .-:::... -::. . .::-..:-.. : ..: .

 کاش کور بودی می فهمیدی چی نوشتم!!! 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

 اگر همسفر عشق شدی...

قربونت کرایه ما رو هم حساب کن ! .

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  . 

دروغ نیست اگر بگوویم

که بی تو، زنده مانی میکنم ، نه زندگانی ! 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

اگه گفتم عاشقتم ؛ اگه گفتم دیوونتم

اگه گفتم فقط تو رو می خوام 

داشتم خواب براد پیت رو می دیدم ! توهم فانتزی نزنی !!! .

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   .

مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا

 هان !؟ 

بیا پایین

زود باش

 آخه تو فقط ماه منی !

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

از کجا می فهمی که خانمی قصد دارد یک حرف هوشمندانه بزند؟

وقتی جمله اش را با  "روزی از یک مرد شنیدم " شروع کند! 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

هر وقت کسی رو دیدی احساس کردی میخواد بغلت کنه و فقط تو می بینیش

زبونت بند اومده ، صدایی نمیشنوی و زمان نمیگذره

 

مطمئن باش اون عزراعیله !!! .

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  .

از غضنفر میپرسن شراب زندگی یعنی جه ؟

میگه : نمیدونم ، من فقط دوغ میخورم !!! 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

اگه گفتی چرا هیچ زنی تو کار خ.تـــــ.نه نیست !؟  

چون هیچ آدم عاقلی ، شاخه ای که روش میشینه رو نمیشکنه !!!

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

دو شاخه گل ، دو جام مستی

به قربانم بری هرجا که هستی !!! .

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

غضنفر سوار مترو میشه تفنگ در میاره به راننده مترو میگه برو دبی !!! 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   .

بابام گفت : عشق کشکه !

منم جواب دادم : زندگی هم آشه ، بدون کشک بی مزه میشه !! 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

به غضنفر میگن از چه لبی خوشت میاد؟ میگه از لب جوب! 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

آیا دوستان شما در مسنجر برای شما افلاین می آیند؟ آیا می خواهید مچشان رابگیرید؟

 آیا می خواهید بدانید چه کسانی در مسنجرآنلاین هستند؟ اگر می خواهید بدانید

 باید بگویم خیلی فضولید 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

 

دلم می خواد که از سر محبّت
به عشق من بدی جواب مثبت
تو بی لیاقتی اگه بگی"نه"
اِندِ حماقتی اگه بگی "نه"
فدای اون که "نه" نمی گه می شم
عاشق یک دلبر دیگه می شم
اگر جواب "نه" بیاد تو sms  و نامه ت
خلاصه قهر، قهر تا قیامت! 


+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 23:5 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
 

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 23:2 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود، آنجا زندگی می‌کرد.

به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه‌رو شود، وارد تالاری شد که جنب‌و‌جوش بسیاری در آن به چشم می‌خورد. فروشندگان وارد و خارج می‌شدند، مردم در گوشه‌ای گفتگو می‌کردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی می‌نواخت و روی میزی انواع و اقسام خوراکی‌های لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد.
خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح می‌داد، گوش کرد اما به او گفت که فعلا وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد.
مرد خردمند اضافه کرد: «اما از شما خواهشی دارم.» آن‌ گاه قاشق کوچکی به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت که: «در تمام مدت گردش این قاشق را در دست داشته باشد و کاری کند که روغن آن نریزد.»
مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پله‌ها...
در حالی که چشم از قاشق برنمی‌داشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت.
مرد خردمند از او پرسید: «آیا فرش‌های ایرانی اتاق ناهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان ۱۰ سال صرف آراستن آن کرده است، دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده، دیدید؟»
جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود، حفظ کند.
خردمند گفت: «خوب، پس برگرد و شگفتی‌های دنیای من را بشناس. آدم نمی‌تواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانه‌ای را که در آن سکونت دارد، بشناسد.»
مرد جوان این ‌بار به گردش در کاخ پرداخت، در حالی که همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینت‌بخش دیوارها و سقف‌ها بود می‌نگریست. او باغ‌ها را دید و کوهستان‌های اطراف، ظرافت گل‌ها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود، تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت، همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد.
خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم، کجاست؟»
مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است.
آن وقت مرد خردمند به او گفت: «راز خوشبختی این است که همه شگفتی‌های جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کنی.»

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 23:1 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


عکس عاشقانه

  Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/

بعد تو دگر هستی ما پا نگرفت / بعد از تو کسی در دل ما جا نگرفت

در کلبه تنهائی خود پوسیدم / بعد از تو کسی سراغ ما را نگرفت . . .

.

گر تو را با ما تعلق نیست ، مارا شوق هست

گر تو را بی ما صبوری هست ، ما را تاب نیست . . .

.

من غروب غم انگیز خورشید را زمانی دوست دارم که بدانم فردایش تو را میبینم . . .

.

دل من ترانه دارد ، غم عاشقانه دارد / به هوای روی ماهت ، همه شب بهانه دارد . . .

گالری

ای مایه اصل شادمانی ، غم تو / خوش تر از حیات جاودانی ، غم تو

از حسن تو رازها به گوش دل من / گوید به زبان بی زبانی ، غم تو  . . .

.

بی تو گلشن چو زندونه به چشمم / گلستون آذر ستونه به چشمم

بی تو آرام و عمر زندگانی / همه خواب پریشونه به چشمم . . .

.

دور بودن از عزیزان مشکل است / امتحان با وفائی ، در جدائی حاصل است

گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق/ دوریت دریا و یادت صاحل است . . .

عکس عاشقانه

دلم تنگ است این شبها، یقین دارم که می دانی

صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی

شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین

بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی . . .

.

.

.

میگن اگه عزیزی جزئی از خاطرات خوب زندگیت شد

برای بودنش ازش تشکر کن ، متشکرم که هستی . . . !

.

 

همیشه

چتر

بهانه ای

برای ندیدن اشکهایم بود

حالا

بی بهانه...

زیر برفاب روزگار

چتر می شوم

تا گریه هایت رو نبینم...

.

بهترین دوست خواهی بود حتی اگر سختی راه ، چشمانت را از من دور کند

و بهترینی حتی اگر طنین صدایت به گوش من نرسد . . .

.

زاهدا دوزخ به ذات خود ندارد آتشی

 هرکه با اعمال خود هیزم زدنیا می برد

.

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و بٍرَهانَدَم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید ، تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت . . .

.

دیروز ها کسی را داشتیم

این روزها دلتنگیم...

این روز ها تنهاییم

تنها

تمام عمر به همین سادگی گذشت!!!

.

لعنت به همه قانون های دنیا ، که در آن شکستنِ دل پیگردِ قانونی نـَدارد . . . !

.

هرگز نمیمونه...

چشای مونده به راه و...

شب و تنهایی و آه و...

یه دل بی سر پناه و من و خونه...

.

کاش در دهکده ی عشق فراوانی بود / توی بازار صداقت کمی ارزانی بود

کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم / مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود . . .

عکس های فانتزی زیبا و با کیفیت

دلم خوش بود که یارم با وفا بود / کمی از زندگیش از آن ما بود

ولی افسوس که فکر ما غلط بود / که زنگ تفریحش احساس ما بود . . .

.

آن كسي را كه تو مي جويي
 كي خيال تو به سر دارد
بس كن اين ناله و زاري را
 بس كن او يار دگر دارد

.

عمر من در عشق خوبان سر رسید / موی من از عشق خوبان شد سفید

صد من چون از کبوتر خانگیست / ناز کردن بر من از دیوانگیست

من چه دارم از تو پنهانش کنم ؟ / جان تقاضا کن که قربانت کنم

.

 

این روزها تو نیستی و من...

 من باید به زور لبخند بزنم به زورحرف ب........

.

آشق !

از این به بعد اینگونه بنویسید ! چون همیشه سرش کلاه می رود . . .

.

                             ر                       روزی روزگاری خدا ما را آفرید،تا آدم باشیم

                     قصه ما به سر رسید.....خدا به خواستش نرسید!

 

عکس های فانتزی بسیار زیبا و عاشقانه

دریا همیشه از من دلگیر است

چون بزرگی دل دوستانم را به رخ او میکشم . . .

.

قطار!

راهت را بگیر و برو.نه کوه دیگر توان ریزش دارد نه ریزعلی پیراهن اضافه!

هیچ چیز مثل سابق نیست.

.

گوشه تا گوشه صحرا بخواب و نهراس

گرگ ها خاطرشان هست که “آهوی” منی . . .

مرا هیچ چیز عذاب نمی دهد، جز اینکه همیشه دانسته خطا کردم

ندانسته آلوده شدم، نشناخته وابسته شدم، و نخواسته رانده شدم

.

خدا را صدا میکنم

هر چند ثانیه یک بار

آنقدر که

فریاد میزند

میشود کمی لال بمانی؟

.

عمری خیال بستم یار آشناییت را / آخر به خاک بردم داغ جداییت را . . .

.

 

زیر دریاها شهری است

قایق نمی خواهد

فراموش که بشوی، غرق خواهی شد ...

.

چه خوش خیال است ، فاصله را میگویم ، به خیالش تو را از من دور کرده

نمیداند جای تو امن است ، اینجا در میان دل من . . .

عکس عاشقانه جدید

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:54 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |



 
 
 
 
به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......
وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ......
به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد!!!!!


به سلامتی نیمکت آخر کلاس که زمانی عالمی داشتیم..........

به سلامتی اون قدیما وقتی بچه بودیم غم بود، ولی کم بود.....

به سلامتی دریاچه اورمیه...
نه بخاطر اینكه مظلوم هست فقط به خاطر اینكه هیچ وقتی اجازه نداد كسی توش غرق بشه...

به سلامتی اونایی که...
درد و دل همه رو گوش میدن......
اما معلوم نیست خودشون کجا درد و دل میکنن...

به سلامتی لرزش دست های پیر پدر

به سلامتی اونایی که اعتقادات مذهبیشونو فقط تو دل خودشون نگه میدارن و به بقیه تحمیل نمیکنن.........
به سلامتی اونایی که اهل ریا کاری مذهبی نیستن

به سلامتی عادل فردوسی پور که تو برنامه 90 گفت : به دوستان نیروی انتظامی باید یادآوری کرد که میزان باید رای مردم باشد نه زور و قدرت!

به سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست

سه سال از اون وداع تلخ میگذره ولی هنوز طنین گرم صدات تو گوشمه که میگفتی:
قهر کردی؟
حرف که میزنی؟!
و بعد صدات رو میبردی بالا: "اصلا چه معنی داره تو این خونه کسی با کسی حرف نزنه"
به سلامتی خسرو شکیبایی...

به سلامتی‌ اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده همه موهاش ریخته، به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟
باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوشتیپ تری ....

به سلامتی بچه های بالا شهر که دست بندطلا دستشونو زنجیر طلا گردنشونه

به سلامتی بچه های پایین شهر که دست بند پلیس دستشونو طناب دار گردنشونه

 


به سلامتی اونایی که بی کسن ولی ناکس نیستن..

به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!

کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...
میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!به سلامتی همه باباها....

به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . .

*به سلامتی همه باباهایی که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه...

به سلامتی مادر که بخاطر ما هیكلش به هم خورد.
بخاطر او که میهمانی های شبانه را با شب بیدار ماندن در کنار ما عوض کرد
پول کیفش را با پوشک بچه عوض کرد.
بخاطر مادری که همه چیز را با عشق عوض کرد.....!

به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره
به راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن....!

به سلامتی طراح سوال المپیاد کامپیوتر:
نام 5 سایت که فیلتر نیستند را ذکر کنید؟!
به سلامتی همه عزیزان بزن زنگوووو

به سلامتی‌ اون دختری که وقتی‌ تو خیابون
یه لکسوز واسش بوق میزنه بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه 730 هم
داشته باشی‌... چرخ پراید عشقمم نیستی!!!

به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم

دوس دارن وگرنه بهتر از ما رو که همه دوس دارن

آمریکایی ها تو فکر اینن که کی برن مریخ...
  ما ایرانی ها نهایت فکرمون اینه که کی بریم تایلند !  سلامتی ماایرانیا

سلامتی پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه


یکی از ترس ناک ترین جملات دوران مدرسه ،این بود که :

یه برگه از کیفتون بیارید بیرون

به سلامتیه بچه مدرسه ای ها

بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا تومن چون هم تو هستی توش، هم من


به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشون هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه...

سلامتیه دوست نازنینی که گفت: قبر منو خیلی بزرگ بسازین.... چون یه دنیا ارزو با خودم به گور میبرم.....!

به سلامتی کسی که بهش زنگ میزی.....خوابه....ولی واسه این که دلت رو نشکنه میگه:خوب شد زنگ زدی....باید بیدار میشدم.


به سلامتی آر دی...نه به خاطر موتور پیکانش.... به خاطره اینکه تو حسرت پژو ِ ...!


سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن که شبیه باباهاشون شن.نه مث جوونای امروز ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون شن.


به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره

صلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امروز امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!


 

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:53 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


یک شبی مجنون نمازش را شکست

 

 

بی وضو در کوچه لیلا نشست

 

عشق آن شب مست مستش کرده بود

 

فارغ از جام الستش کرده بود

 

سجده ای زد بر لب درگاه او

 

پر زلیلا شد دل پر آه او

 

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

 

بر صلیب عشق دارم کرده ای

 

جام لیلا را به دستم داده ای

 

وندر این بازی شکستم داده ای

 

نشتر عشقش به جانم می زنی

 

دردم از لیلاست آنم می زنی

 

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

 

من که مجنونم تو مجنونم مکن

 

مرد این بازیچه دیگر نیستم

 

این تو و لیلای تو ... من نیستم

 

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

 

در رگ پیدا و پنهانت منم

 

سال ها با جور لیلا ساختی

 

من کنارت بودم و نشناختی

 

 

عشق لیلا در دلت انداختم

 

صد قمار عشق یک جا باختم

 

کردمت آوارهء صحرا نشد

 

گفتم عاقل می شوی اما نشد

 

 

سوختم در حسرت یک یا ربت

 

غیر لیلا برنیامد از لبت

 

روز و شب او را صدا کردی ولی

 

دیدم امشب با منی گفتم بلی

 

مطمئن بودم به من سرمیزنی

 

در حریم خانه ام در میزنی

 

حال این لیلا که خوارت کرده بود

 

درس عشقش بیقرارت کرده بود

 

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم.

 

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:51 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


عکس و مطلب


یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم

به هر حال ممنون از مشتت  …

اسیر فصل خزان گردد عمر آنکس که / دمی اسیر اشک کند چشم مهربان تو را …

http://takfaun.vastblog.com/show_pics/takfaun_Upload_21300291751.jpg

چه سخت است ، تشیع عشق بر روی شانه های فراموشی و دل سپردن به قبرستان جدایی

وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست ، تا رهگذری ، بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند  …

دوستت دارم

اونقدر که فکرشو میکنی دوستت ندارم ، چون اونقدر دوستت دارم که نمیتونی فکرشو بکنی !

زیباترین دختر دنیا در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم

حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم …


همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عــمد ….

راه اشــتباه را نباید برگشت … !!!


زیباترین دختر دنیا در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد


کاش نامت را با خط بریل می نوشتند!

صدا کردنت کافی نیست

شکوه اسم تو را باید لمس کرد …



هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی

آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی …



خوب میدانم برای من کسی مثل تو نیست / خوب میدانم که روزی باز ناچارم به تو

میروم شاید دلت روزی گرفتارم شود / میروم اما گرفتارم ، گرفتارم به تو …


http://roozebidari.persiangig.com/aks/love/pic14.jpg


با تو بر مرغان دریایی امیرم / بی تو در زندان تنهایی اسیرم

با تو در کاخ وفا ارباب عشقم / بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم …


اینجا آسمان صاف تا قسمتی به رنگ دوستی همراه با غبار فراق است ،

توده ای سلام به سمت شما در حرکت است ، ضمنا احتمال بارش بوسه فراوان است …


عکس عاشقانه


از تمام دار دنیا ، تنها یک چیز دارم : دوستت !

 


در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی / ای نازتر از خواب شبم ، همواره در یاد منی …


عکس عاشقانه


حافظ هنوز اصرار دارد ، خبر خوشی در راه است!

تو کجای دنیای منی که هر چه می آیی نمی رسی … ؟



کاش می شد همدلی را قاب کرد،ساکنان شهر غم را خواب کرد

کاش می شد نور چشمان تو را،جانشین تابش مهتاب کرد …



گفتم دل و جان بر سر کارت کردم هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی! این من بودم که بی‌قرارت کردم …



بیمار عشق توست پرستوى روح من ، از این مریض خسته عیادت نمیکنى !؟



دلتنگی فقط یک اسم مستعار است

برای تمام حس هایی که

اسمشان را نمی دانیم

و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند …



خسته ام فردا نگاهت را برایم پست کن / یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن

گوشم از آواز غمگین سکوت شب پراست / لطفا آن لحن صدایت را برایم پست کن …


115376 387 عکس عاشقانه ای کم نظیر


با کسی‌ نباش که از بی‌ کسی‌ اش می‌‌نالد…

با کسی‌ باش که در جمعِ کسان تو را می‌خواهد



بهش گفتم حقیقت رو بگو تا روشن شم؛ وقتی حقیقت رو گفت کلا” خاموش شدم!!


     Love9 0798 عکس های جدید عاشقانه دی 90


اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام / خارم ولی به سایه ی گل آرامیده ام

با یاد رنگ و بوی تو ای نوبهار عشق / همچون بنفشه سر بر گریبان کشیده ام .


       تصویر های دیدنی رمانتیک و عاشقانه در باران    

همبازی هایمان را تا وقتی دوست داریم،

.
.
.

این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند..!!

    Love9 0808 عکس های جدید عاشقانه دی 90

Love9 0632 عکس های جدید عاشقانه دی 90

       


+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:50 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


جوک و تصاویر خنده دار

کرکره خنده

کافیه یه روز اتفاقی یه جوراب سوراخ بپوشین

اگه شده اتوبان رو موکت کنن یه جوری میشه که تو مجبور شی کفشتو دربیاری !

عکس های جالب و خنده دار از کودکان www.jazzaab.ir

دﺧﺘﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟
ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟
ﭘﺴﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﭘﺴﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳـﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ چهار ﻭ سی ﻭ هشت ﺩﻗﯿﻘه !!!

تصاویر فوق العاده خنده دار از تعویض جای فرزند و والدین

خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت زند قفل محکمتری !

عکس های جالب و خنده دار از کودکان www.jazzaab.ir

یه قانونی هست که میگه :

 

یه مریضی میگیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو میگیره !

 

اما تو قرعه کشی بانک بین دونفر هم که باشه تو برنده نمیشی !

 

image005 انیمیشن های متحرک  جالب و خنده دار

 

از غضنفر میپرسن

 

جمله “مادر شوهرم را بوسیدم”

 

ماضی نقلی است یا استمراری؟

 

میگه هیچ کدام ! ماضی اجباری !

 

jokpictureadana.ir  تصاویر طنز و خنده دار

 

’̿’̿ ̵͇̿̿̿з=(•̪●)=ε/̵͇̿̿/’̿’̿ ̿
………..▌……..
………./ ……..
هیچکی از جاش تکون نخوره

 

بوس بده بیاد

عکس بچه ناز|عکس دختر ناز |عکس خنده دار |عکس های خنده دار |تصاویر خنده دار| تصاویر کودکان| کودکان زیبا |کودکان خوشگل| تصاویر بامزه از کودکان | عکس های خنده دار از بچه ها |عکس خنده دار از کودکان| بچه های بامزه | عکس با مزه

نیم کیلو باش

ولی مرد باش

 

78670 3951 عکس/ نیم کیلوباش ولی مرد باش!

 

یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده اینه که این آتشنشان های محترم ،

 

چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت

 

مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!

 
bache1 عکس های خنده دار از بچه های خرابکار
 

اینجا ایران است یعنی:

 

ببخشید پرواز ۱۷:۴۵ چه ساعتی میشینه؟

 

ببخشید اتوبوس ۹:۳۰ ساعت چند حرکت میکنه ؟

 

ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارین ؟ چنده !؟

 
bache3 عکس های خنده دار از بچه های خرابکار
 

ضد حال یعنی که دست تو دماغت بکنی بعد ببری زیرِ میز بعد دست بخوره به محتویات دیروز !

 

تصاویر فوق العاده خنده دار از تعویض جای فرزند و والدین

 

آیا میدانید

بعضی‌ وقتها وجدان مانع ارتکاب گناه نمی‌شه، فقط گناه رو کوفت آدم می‌کنه!
115651adana.ir  عکس بامزه و خنده دار
 منو یارم به هم وابسته بودیم  / کبوترهای یک گلدسته بودیم

به هم بستیم پیمان تا قیامت  / نگو که هر دو خالی بسته بودیم!

عکس های جالب و خنده دار از کودکان www.jazzaab.ir

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

هندوانه کاشتیم اما کدو برداشتیم !

عکس خنده دار سوتی جدید ایرانی ها دی ۸۹


شنیده بودم زیبارویان بى وفایند

آخه زشت! تو دیگه چرا؟!

www.parsnaz.ir - بفرمایید بعد میگن زن ها ضعیفند + عکس


یک شتر و یک گاو و یک میمون با هم بحث می کنند.

گاو می گه من شیر می دم.

شتر می گه من چیزای سنگین رو حمل می کنم.

تو هم یه چیزی بگو، آبروت رفت!

عکس های فوق العاده خنده دار از بچه ها !

میدونی چیه ؟

اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم ، اگه به دسته بیل آب میدادم تا حالا میوه داده بود !

تصاویر فوق العاده خنده دار از تعویض جای فرزند و والدین

به غضنفر میگن بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره

میگن والله مرده , میگه آخه تا حالا اصلا سابقه نداشته !

عکس های فوق العاده خنده دار از بچه ها !

اس ام اس یک پسر ایرانی:

عزیزم ، خوبی ؟!

دلم واست تنگ شده

همش دارم به تو فک میکنم گفتم یه اس بهت بدم ببینم در چه حالی!

 Send to»»» سپیده ، روشنک ، آناهیتا ، سمانه ، آتنا ، مریم , بتول !

L131464498456 عکس : مبلی از جنس کاکتوس

مردی در ۷۰ سالگی ۷۰۰ میلیون بهش رسید

او با پولش ۷۰۰ دستشویی ساخت

گفتند : چرا این کارو کردی..!؟

گفت : پولی که تو این سن به ادم میرسه باید توش ری*د..!

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:44 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد

مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

 

شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت

۱۲ سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

 

 

شما یادتون نمیاد هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه

 

شما یادتون نمیاد. گنجشگکه اشی مشی …. میفتی تو اب خیس میشی

….کی میپزه اشپز باشی ….. کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی

 

شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما

 

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی !

 

شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه…میمون جزو حیوونه !

این جمله حرص درار ترین جمله بود تو اون زمان !

 

شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد !

 

شما یادتون نمیاد کارت صد آفرین می‌دادن خر کیف می‌شدیم

هزار آفرین که می‌دادن خوده خر می‌شدیم !

شما یادتون نمیاد کارنامه هامونو میبردیم شهر بازی که بهمون بلیط بدن

 

شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن…دخترا موشن مثه خرگوشن !

 

شما یادتون نمیاد این بازیو

پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار !

 

شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک خراب کاری می کرد !

شما یادتون نمیاد آهای، آهای، اهاااااای ، ننه،من گشنمه !

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم،

بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم

مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم !

 

شما یادتون نمیاد ، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه

میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم !

 

شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم !

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما

می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود

نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم،

بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم  !

 

شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم

بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند

دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم

بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده !

 

شما یادتون نمیاد، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه

احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه !

 

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

 

شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیمبه خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بودولی سمت چپی ها نو بود !

 

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست

اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

 

شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم !

 

شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه !


شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم !

 

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم

که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده

بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم:

یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم)

و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

 

شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد

بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم خانوم دفترمونو جا گذاشتیم!!

 

شما یادتون نمیاد، توی خاله بازی یه نوع کیک درست میکردیم به اینصورت که بیسکوییت

رو توی کاسه خورد میکردیم و روش آب میریختیم

اییییی الان فکرشو میکنم خیلی مزخرف بود چه جوری میخوردیم ما


شما یادتون نمیاد: دختره اینجا نشسته گریه می کنه زاری میکنه از برای من یکی رو بزن!!

یه نفر هم مینشست اون وسط توی دایره، الکی صدای گریه کردن درمیآورد !

 

شما یادتون نمیاد: بااااااا اجازه ی صابخونه (سر اکبر عبدی از دیوار میومد بالا) !

شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد،

خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم !

همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست،

بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه

 

شما یادتون نمیاد: خانوم اجازهههههههه فرشاد جیش کرددددددد !! :)

 

آه...یادش بخیر

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:43 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


شعر زیبای

خاطرات کودکی زیباترند

یادگاران کهن مانا ترند
درس‌های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود


درس پند آموز روباه وکلاغ

روبه مکارو دزد دشت وباغ

روز مهمانی کوکب خانم است

سفره پر از بوی نان گندم است



با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید


تا درون نیمکت جا میشدیم
ماپراز تصمیم کبری میشدیم

پاک کن هایی زپاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی   با پا روی برگ
همکلاسی‌های من یادم کنید
بازهم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی‌های درد و رنج و کار
بچه‌های جامه‌های وصله‌دار
بچه‌های دکه خوراک سرد
کودکان کوچه اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم


یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر

یادش بخیر.......

پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی

بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم،

همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:42 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


این پست کاملا مطالبش طنزه...

ببین خانوم ، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پانزده هزار کلمه برای
صحبت کردن استفاده میکنند ولی زنها از سی هزار کلمه . دیدیت ثابت شد شما زنها
بیشتر حرف میزنین تا ما مردها؟ خانم : هیچ هم همچنین چیزی نیست . فوقش ثابت
شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره …! ببخشید چی
گفتی؟

گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی!

گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود !

فالگیر : فردا شوهرتون میمیره

زن : اینو که خودم میدونم . بهم بگو گیر پلیس می افتم یا نه؟

مردها و زن ها دست کم در یک مورد اتفاق نظر دارند. هیچ کدام به زن ها اعتماد ندارند!

وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه؟

هیچی ، باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده

می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟ . . . 

آخه اونا که زن ندارن

 مرد عاشق تا وقتی ازدواج نکرده نا تمام است وقتی که ازدواج کرد کارش تمام است!

هميشه عكس همسرت رو تو كيفت بزار تا هر وقت مشكل بزرگي واست پيش اومد

به عكسش نگاه كنيو بدوني مشكل بزرگتري هم داري

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:41 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


 

یه صبح بعد از مدتها تصمیم گرفتم با دوستم بریم ورزش کنیم!
گرمکن نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون.
و حالا توجه کنید به تیکه‌های ملت :

نارنگی! کجا میری؟
... پرتقال! بدو تا نخوردمت!
هویج!مگه خرگوش دنبالت کرده؟
ته‌سیگار!
رفتگر!برو 9 شب بیا بابا!
چی‌توز موتوری!
سن ایچ و دیگر هیچ!
لینا توپی!!انقدر جون نده بابا!
اسمارتیز!بقیه دوستات کجان؟
بچه‌ها! بچه ها! گارفیلد!

 

یه مَثَل ایرانی هست که میگه:
عمر دست خداست، پراید وسیله است!

 

.

.

اگر دیدی معمار خشت اول را کج نهاده، بدان عاشق ثریا شده است !

 

 .

.

 

دانشجوی عزیز
وقتی که شما سر کلاس اس ام اس میفرستی من کاملا متوجه میشم
چون هیچ احمقی به خشتک خودش زل نمیزنه در حالی که لبخند روی لباشه !
دوستدار تو
استاد !

.

.

سعی کن با سرعت زیاد بگی
“کانال ِ کولر، تالار ِ تونل”
بعد از ۶ بار تکرار، سوتی هاتو برام بنویسید!

.

.

ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد ، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد !
آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین !

.

.

شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید !؟

 

جواب : زنی که به او نشان دهد چطور از آنها استفاده کند !

.

.

یارو کتاب نوشته چگونه ۱۲۰ سال عمر کنیم بعد خودش توو ۶۷ سالگی مرده !!!

.

.

بارون که میزنه آدم ناخوداکاه یاد سه چیز میفته :
سهراب و شعرش
  قمیشی و صداش
شهردار و عمش !

.
.

لطفا دقت کنین بچه ها !
چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!
چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!
چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!
چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!
چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!
چرا می گویند ” ماشین ” و نمی گویند “شماشین ” ؟!
چرا به طراح چنین سوالاتی می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ” غول آنه ” !؟

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:38 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


باش تابادگل باتوگلستان شوم...فصل دیدار بهارباشد،با تو بهارستان شوم

آن زمان که به درمان توبیمارشوم...برمن از خواب تو سخت است بیدارشوم

 


رنگ زردقناری...زیربارون بهاریهزار

دفعه دادزدم...عشقم تنهام نذاری


دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست تنها آسمانمان یکیست

.

.

یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی

تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی

.

.

چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن صداقت با دروغگو  و مهربانی با سنگدل

.

.

کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود

کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود

.

.

نمیتونم ببخشمت /  دور شو برو نبینمت

تیکه ای بودی از دلم /  گندیدی و بریدمت

.

.

محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی

تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست

.

.

بمون بگو چکار کنم ، دنيا پر از درد و غمه / تموم زندگيم توئي ، تو هم که اخمات تو همه !

.

.

فرياد من از داغ توست ، اينگونه خاموشم نکن حالا که يادت ميکنم ، ديگر فراموشم نکن

.

.

در سراي گل فروشان گرچه گل بسيار است ، چون تو گل پيدا نمودن مشکل و دشوار است

.

.

هيچ کس تنهائيم را حس نکرد ، برکه طوفانيم را حس نکرد او که سامان غزل هايم از اوست ، بي سر و سامانيم را حس نکرد

.

.

اي اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بيمار من ، اي غم ، تو هم لذت ببر از اين همه آزار من

.

.

اي کاش زندگي مثل فوتبال بود ، که خوشي را پاس ، جدائي را شوت ، بي وفائي را فول ، غم را آفسايد و محبت را گل ميکرديم . . . !


+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:36 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


ابتدا به اين سئوال جواب بديد :
اين جوک رو شنيدين يا نه؟
جک اون ترکه که تو زيرزمين ميگوزه ؟

بلي؟ خير؟
در هر صورت بياين پايينتر

.

.

.


کساني که جوابشان بلي است : ابتدا بايد جواب اونهايي رو که نه گفتن بشنويد بعد ...
کساني که جوابشان خير است : خب بنده خدا گوشهات ضعيف شده بايدسمعک بزني


بلي ها : بابا خيلي گوشهاتون قويه چه جوري صداي گوز تو زيرزمين رو شنيدين

 


+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:35 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


 

با دوست عشق زیباست ، با یار بیقراری / از دوست درد ماند و از یار یادگاری ...

.

.

کسی را دل مگر سنگ باشد / که بگذارد کسی دلتنگ باشد . . .

.

.

خسته از زندان که نامش زندگیست، پس قشنگی های دنیا دست کیست ؟؟؟!!!

.

.

شبی از سوز گفتم قلم را / بیا بنویس غم های دلم را/قلم گفتا برو بیمار عاشق/ندارم طاقت این بار غم را

.

.

يه بنده خدا ميره اداره ثبت احوال ميگه من ميخوام اسممو عوض کنم

ميپرسن واسه جي؟ ميگه مردم مسخره ام ميکنن

اسمشو ميپرسن ميگه اصغر انچهره

ميبينن حق داره خیلی ضایع ست

ميگن خب حالا چي ميخواي بذاري

میگه : منوچهر انچهره - اسم وفاميلم به هم ميان

.

.

یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر…وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب؟

.

.

نمی‌دونم چرا هر موقع تصمیم می‌گیرم درس بخونم سرعت ایتنرنت خوب می‌شه!

.

.

شعر غضنفر برای نامزدش: صبح كه دره پنجرمون وا میشه، عصر كه در پنجرمون وا میشه، شب كه در پنجرمون وا میشه، وای كه چقدر پنجرمون وا میشه !!!

.

.

۷ ﺑﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ بگو “ﭼﺴﺐ , ﭼﯿﭙﺲ , ﺳﺲ؟”

حالا سوتی هایی که دادی رو بفرست حال کنیم !

.

.

بردي به غمزه ي همه صبر و قرار من / آخر به سر رسيده چه خوش انتظار من
 ترسم دوباره فاصله افتد ميان ما / مي بوسمت که بوسه شود يادگار من

.

.

زندگی ۳ لحظه است :

دیدن ، بودن و خندیدن تو . . .

.

.

فقط حرف های استاد ریاضی، حرف حساب بود !

.

.

لطفا یکی از روزای زیر رو انتخاب کن:
شنبه - یکشنبه - دوشنبه - سه شنبه - چهارشنبه - پنجشنبه - جمعه
از این به بعد حداقل همون یه روزو تو هفته برو حموم !!! چون من نمیتونم بوهای بد رو تحمل کنم

.

.

دقت کردین

لب آدم هیچ وقت تبخال نمیزنه مگه این که ۲۴ ساعت بعدش

عروسی یا مهمونی دعوت باشی…!

.

.

میدونی‌ فرق تو با روز چیه‌؟
روز ۳۰ تاش باید جمع بشه تا بشه یه ماه
اما تو همین جوری ماهی

.

.

        __\ΓΠ/_
        '-O----O-'

اين ماشين هديه من براى تولد توئه.
سوئيچش اون پايينه
.
.
.
.
.

وقتى ميدونى تولدت نيست ! چرا خودتو ضايع ميكنى؟!

.

.

شباهت زن با قهوه:1.هردوش آدمو ریلکس می کنند.2.هردوش آدموداغ می کنند.3.هردوش آدموتا صبح بی دار نگه می دارند

.

.

به سلامتی اون باجه تلفنی که تو بارون میرفتی زیر سقفش.. یدونه دو زاری مینداختی توش.. یه ساعت حرف می‌زدی.. آخرشم پولتو پس می‌داد

.

.

وقتی که لبت برابرم واقع شد/یک لحظه دلم به بوسه ای قانع شد

قانون اساسی دلم گفت ببوس/شورای نگهبان لبم مانع شد

.

.

به اندازه دیوونه های دیوونه خونه ، دیوونه وار دیوونتم دیوونه !

.

.

به سلامتی گاوی که نگفت من گفت ماااااا

.

.

(جنبه شوخی داره...به هیج وجه حقیقت نداره...خانوما ناراحت نشن)

خصوصیات دخترا 1. تا زبونشون باز میشه عوض مامان بابا میگن شوهر!! 2.حالشون از پسرا به هم میخوره ولی نمی دونم چرا 666 تا دوست پسر دارن 3.اگه خونشون آتیش بگیره بین بابا و لوازم آرایش حتما لوازم آرایش و انتخاب می کنن! 4.نون شب ندارن بخورن ولی پول عمل دماغشونو ردیف میکنن! 5.همه خوشگل و خوش هیکلن(خدایا منو بخاطر این دروغم ببخش) 5. از 8 تا 20 سالگی شون صدتا دوست پسر داشتن که هیچ کدوم درکشون نمیکردن

.

.

لیلی شدم مجنون شدی..شیرین شدم فرهاد شدی

حواشدم...بعید میدونم آدم شی

(خانوما دلتون خنک شد...آقایون شوخی کردما)

.

.

به سلامتي آسمون که با اون همه ستاره اش يه ذره ادعا نداره
ولي يه سرهنگ با سه تا ستاره اش دهن عالم و آدمو سرويس کرده...

.

.

کسی که تو رو دوست داشته باشه، 4 تا بیماری می گیره:
1- فراموشی
2- ...
3تای دیگه شو فراموش کردم!

.

.

از اداره ثبت مزاحمتون میشم،ناز نگاهتون تو دل ما ثبت شده!

کی میاین سند بزنین !؟

.

.

سلامتیه سه تن... ناموس و رفیق و وطن
سلامتیه سه کس... زندونی و سرباز و بی کس


 

 

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:34 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


يكاسه شراب باشد و من باشم وتو

تو ا ز لب كاسه بنوشي من از لب تو

-------------------------------------

اشك هاي پرخروش

تا لب ساحل آمدند

ببار اشكهايم ببار

تاشب دق ميكني

-------------------------------------

 

بيا مرا در آغوش گرمت جاي ده

 

تا براب يك لحظه هم شده ملجايي ذاشته باشم

 

دستانم از فرط سرما ميلرزند و 

 

تورا ميخواهند

 

چشمانم پراز اشك وخون است و

 

تو رو ميخواهند صورتم از سرما يخ زده است و

 

بوسه ي گرمت را ميخواهد

 

ازاين دل تنگم ننال


+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:28 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


توو ماه رمضون، گشت ارشاد دهن تركه رو بو ميكنه ميگه: دهنت بو الكل ميده، مشروب خوردي؟! تركه ميگه: دليل نميشه. تو هم دهنت بو گوه ميده، يعني گوه خوردي؟!!

***************************

لره داشته ترکه رو میزده لت و پارش میکرده و میگفته میکشمت یوسف.یهو یکی میاد میگه چرا میزنی آقا ولش کن.ترکه میگه بزار بزنه من که یوسف نیستم!!!

***************************

ترکه هر شب تو جاش میشاشه یه روز که از خواب پامیشه می بینه جاش تمیزه از خوشحالی می رینه

***************************

قلقلک چیست؟شوخی لری که تا زیر دستش نگوزی ولت نمیکنه

***************************

لره میره حموم آب قطع میشه میاد بیرون میگه:امسال هم قسمت نبود

***************************

نصىحت علی دایی بعد از تصادف: دیل لیسیدن بهتر از هرگز نلیسیدنه!

***************************

لره ميره آمريكا خونه برادرش, توالت فرنگي بلد نبوده تو گلدون ميرينه خاك ميريزه روش،بعد از برگشتش به ایران برادره زنگ ميزنه ميگه: شكراله فقط بگو كجا ريدي؟ سه تا خونه عوض كردم اما هنوز بو گهت مياد؟!

***************************

هزار پائه میخواد بره عروسی تا بند کفشاشو میبنده عروسی تموم می شه

***************************

آخوند رفت مهموني خونه لر، لره مرغشو كشت، آخونده گفت: زحمت كشيدي!لره گفت چه زحمتي حاج اقا چهار تاشه سگ خورده يكيشه هم تو بخور

***************************

به ترکه میگن چرا انقد گردنت بو میده؟میگه اخه هرکی میگوزه میندازه گردن من

***************************

شما هم حتمأ شنیدید چشم به ترکی میشه گوز؟ پس گوزم کف پات، بپا گوز نخوری،قدمت رو گوزم،گوز بادومی،گوزم ضعیف شده،گوزتون روشن،گوزش شوره،گوزم به راهه تا بیای،لوبیا گوز بلبلی،گوز گوز دو ابرو!!!

***************************

ترکه تو اتوبوس میگوزه همه بهش میخندن جو گیر میشه میگه اگه میدونستم اینقد خوشحال میشین براتون میریدم !!!!

***************************

به معتاد ميگن بگو چکش ميگه:آخه شنگينه

***************************

چیزی که خودم دیدم:که یه بار سر یه چارراه، یه دونه از این وانت سبزی فروشا، چراغ قرمزو رد کرد. پلیسه از تو بلندگوش گفت: وانت کجا می ری؟ وانت تو بلندگوش گفت: دارم می‌رم خونه

***************************

پسره احمق اومد وسط دانشگاه و داد زد : شلوارمو در بیارم؟ همه پسر ها گفتن : دربیـار در بیــار دختر ها هم زیر چشمی نگاه می کردن یه دفعه دستشو کرد تو ساکش و شلوار ورزشیشو در اورد! پسرا: هاهاها دخترا: ایییییییش


میگویند زمان طلاست.
دروغ میگویند
زمان آتش است
من چشیده ام
گذرا نیست.
ثانیه به ثانیه اش می سوزاند
و تا به شعله ات نکشد نمی گذرد.

…………………………………….

 
مـهـربـانـی تـا کـــــــی!!!!
بـگـذارسـخـت باشم و سـرد!!!
بـاران کـه بـاریــد ... چـتـر بـگـیـرم و چـکـمـه!!!
خـورشـیـدکـه تـابـیـد ... پـنـجـره ببـندم و تـاریـک!!!
اشـک کـه آمـد ... دسـتـمـالـی بـردارم و خـشـک!!!
او کـه رفـت نـیـشخـنـدی بـزنـم و سـوت...
 
………………………………………
 
زمانی که برای خود مشروب میریختم، اندیشیدم
 
که مشکل مشروبات الکلی در این است:
زمانی که اتفاق بدی میفتد، مینوشی تا فراموش کنی......
 
زمانی که اتفاق خوبی میفتد, مینوشی تا جشن بگیری........
 
و زمانی که هیچ اتفاقی نیفتاده, مینوشی تا اتفاقی بیفتد!
 
……………………………………………
ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود

.........................................................

 

زندگي بافتن يك قاليست،
نه همان نقش و نگاري كه خودت ميخواهي،
نقشه را اوست كه تعيين كرده،
تو در اين بين فقط ميبافي،
نقشه را خوب ببين! نكند آخر كار،قالي زندگيت را نخرند!

.........................................................

 

بعضی حرفا رو نمی شه گفت،باید خورد!!
ولی بعضی حرفارو،نه میشه گفت،نه می شه خورد!
می مونه سردل! میشه دلتنگی! میشه بغض! ... میشه سكوت!

 میشه همون وقتایی كه خودتم نمی دونی چه مرگته !!!


صد تا پست تو فیسبکم گذاشتم  ۳تا لایک خورده

بعد دختره گذاشته من برم حــــــموم ۱۰۰۰تا لایک خورد

......................................................

چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد

 

بالا که بزنه تو صورتم...! منم يهو رفتم تو فاز هندي

 

گفتم: بزن بابا..! بزن ! بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!

 

بزن که بفهمم هنوز بي صاحاب نشدم...!

 

بزن بابا!

 

 ودر نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم

.......................................................

مکالمه من با مامانم

-مامان؟

 

 - جونم

 

- داشتم ماست می خوردم

 

- نوش جونت پسرم

 

- ریخت رو فرش

 - کوفتو بخوری نکبت؛ خاک تو سرت....

....................................................

اي دوست با همه وجود سرمو روي شونت ميذارم.............و يواشكي دماغمو با لباست پاك ميكنم.



تا حالا توجه کردین اندی که این همه می گفت:
" دختر ایرونی مثل گله ، چه رنگ و بویی داره!... "
خودش رفت و زن غیر ایرونی گرفت؟!

 

 

 

 

با جفت پا رفت تو احساسات دختر ایرنی

 

 

 

 

 

 

تف به روح بی لیاقتت

 

 

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 22:2 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


 

قدیما یکی چشم می‌خورد واسش تخم‌مرغ می‌شکستن، الان یکی تخم‌مرغ می‌خوره چشمش می‌زنن!


از طرف می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق


امروز، مهم‌ترین تکیه‌گاه زندگی‌ام راازدست دادم؛شتی صندلی کامپیوترشکست ...


دیدین بعضیا وقتی می‌شینن رو صندلی چرمی بعد صدا میده
یه بار دیگه صداشو در میارن که بگن مال صندلی بوده؟!!


دیروز دیدم پشت یه ماشین نوشته بود:
“به هرکی که دل بستم فرداش بهم گفت شارژ داری واسم بفرستی!!”


وقتی کباب با برنج میخوریم ۹۰%حواسمون به اینه که هر دوتاش باهم تموم شه !


طرف می ره مجلس عزا می خواسته دلداری بده میگه: مرگ حقه رضا خان با اون عظمتش مرد. نادر شاه با اون ابهتش مرد!!بابای تو که گوز اونا هم حساب نمیشد


خداییش لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست تو سواری لامبورگینی نیست



پسر یه اشتباه میکنه
دختر سرش داد میزنه
پسر بعد معذرت خواهی میکنه
دختر یه اشتباهی میکنه
پسر سرش داد میزنه
دختر میزنه زیر گریه
بازم پسر معذرت خواهی میکنه!


طرفبا احساسات یکی بازی میکنه سه هیچ میبازه


دوتا میخ باهم ازدواج میکنن ماه عسل میرن تو دیوار


به یه نفر میگن که با مناجات جمله بساز میگه: مونا جاتو انداختم بیا بخواب


در باغ دلم گرد جنون می ریزی / سرسبزترین گیاه این جالیزی
از ساقه تو به آسمان خواهم رفت / ای دوست! تو لوبیای سحرآمیزی


 

 

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 21:52 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


زیر تیغ عشق


جــای خـــالی ات قـــده خــــود تــوستــ
بـــزرگ نیستــ
کـــوچک همــ؛
کـــه نــه هجـــوم و ازدحــــام اطــــراف آنــ را پـــــر می کند
و نـــه کـــــوچکتر از تــــو، در آنــ جـــایــ می گیرد.
درستـــ انـدازه ی حضـــــور تــــــوستــ..


تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است , اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است !


مرداب اتاقم کدر شده بود
و من زمزمه خون را در رگ هایم می شنیدم .
زندگی ام در تاریکی ژرفی می گذشت
این تاریکی ، طرح وجودم را روشن می کرد



آزادی
در دامن اسارت می زاید
در زنجیر رشد می کند
از ستم تغذیه می کند
با غضب بیدار می شود..............
های...این سرنوشت آزادی ایس.


در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
بر حذر باش در این راه که سر در خطر است
پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف
تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است... وحشی بافقی


در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراك یك كوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌كرد.
و خاصیت عشق این است.


گاه در زندگی ، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد . . .


نگاه کن
تمام هستیم
خراب میشود
شراره ای مرا به کام میکشد
مرا به اوج میبرد
مرا به دام میکشد
نگاه کن
من ازستاره سوختم
لبالب ازستارگان تب شدم
ستاره چین برکه های شب شدم...


شجاعت مـے خواهد
وفادار احساسـے باشـے
کــ ِ میدانـے
شکست مـے دهد
روزے نفس ـهاے دلت را...


خداوندا
تقدیر عزیزانم را زیبا بنویس تا من جز لبخند آنها چیزی نبینم . . .


براي عشق تمنا كن ولي خار نشو.
براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده .
براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.
 براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.
 براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن .
براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير .
براي عشق وصال كن ولي فرار نكن .
براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن .
براي عشق بمير ولي كسي رو نكش .
 براي عشق خودت باش ولي خوب باش


امید وارم تو دلتنگی هایت را به قاصدک بسپاری و خواب هایت را به آب
منتظر باران باش، تا شاید این بار، برای تو بارید...!!!


نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است
 سالهاست که من سکوت را شکسته ام
 اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام
 اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست
 زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم
 اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم


بیخیال اینهمه قانون
بیخیال اینهمه ترس
بیخیال دنیا بااین همه قانون گذار بی قانون
و بیخیال اینهمه محتسب بی حساب!
بیخیال اینهمه رسولان بی معجزه ومعجزات بی رسول!
من... عاشق آزادکردن نوازش وسیب ازقفس بی تابی وترسم
حتی اگربه جرم خوردن سیب به زندگی متهم وتبعیدشوم...
دستهایت رابه من بده
به جهنم که مرا به جهنم میبرند
بخاطرعشق بازی باخیال تو
تو... توخود بهشتی...


در دلم حس غريبي ست که يک مرغ مهاجر دارد
و چه اندوه عجيبي ست
که در خلوت دل ياد يک دوست نباشد
که تو را غرق تماشا سازد . . .


جــای خـــالی ات قـــده خــــود تــوستــ
بـــزرگ نیستــ
کـــوچک همــ؛
کـــه نــه هجـــوم و ازدحــــام اطــــراف آنــ را پـــــر می کند
و نـــه کـــــوچکتر از تــــو، در آنــ جـــایــ می گیرد.
درستـــ انـدازه ی حضـــــور تــــــوستــ..


وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن میگرده
آرزو میکنم لبانت آن نزدیکی باش


آوار رنگ
هیچ وقت
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زیر آواری از رنگ ها
ناپدید ماند


وقتی بچه بودیم می گفتن دوست بدار
حالا که دوست می داریم می گویند فراموش کن


دم اونایی گرم که تو این قحطی محبت ، قلبشون مثل نگاهشون بوی محبت میده


شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لابتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من تشنه مهر تو چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم می جهد از جان
خوش می دهد از گرمی این شوق گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی هرچه تو گویی و تو خواهی


برایت دعا می کنم که ای کاش خــــــدا از تو بگیرد...
هر آنچه را که خـــــــــــــــــدا را از تـــو می گیــرد


من بودم و تو
و یک عالمه حرف...
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد.
کاش بودی و می فهمیدی
وقت دلتنگی _ یک آه چقدر وزن دارد...


نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از اهل زمینم خوب می دانم
که گل در عقد زنبور است
ولی سودای بلبل دارد
و پروانه را هم دوست می دارد...


در مکتب ما رسم فراموشی نیست
در مسلک ما عشق هم آغوشی نیست
مهر تو اگر به هستی ما افتاد
هرگز به سرم خیال خاموشی نیست


سلامتی پوشک، که هیچ‌وقت تو بچگی پشتمونو خالی نکرد!


دیریست که ما منتظر روی تو هستیم
ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم
دیریست که دلداده ما خانه نشین است
جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است
پلک دلم امشب به نبودت پر درد است
این فصل کبود از غم هجران تو سرد است
ای ساقی دلهای جهان مست نگاهت
این ماه فرومانده ز چشمان سیاهت
دیریست که ما منتظر و خانه بدوشیم
وقتی که قمر نیست همه تا رو خموشیم
ای صاحب این ثانیه ها پس تو کجایی
فهمیده ام این جمعه گذشت و نمی یایی
دیریست که در جمعه همه مست غروییم
از ناله پریم وغزل سنگ و رسوبیم


  بدترین دلتنگی اینه که حضور یکی رو

احساس کنی...

ولی کنارش نباشی!


تاریکی پشت پنجره
هنوز سر حرفش ایستاده!
سفره پر است از رنگهای خوشمزه
ولی
من فقط خورشید میل دارم!


ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن
بنگر که سنگ بودن به کجا می رسد جز خاک شدن
و رود بودن به کجا می رود جز دریا شدن . .


زندگی قافیه باران من است
من اگر پاییزم
و درختان امیدم همه بی برگ شدند
تو بهاری
و به اندازه ی باران خدا زیبایی


برهنه ات می کنند
تا بهتر شکسته شوی
نترس گردوی کوچک!
آنچه سیاه می شود
روی تو نیست
دستان آن هاست


باران برای کسی تکراری نمیشود هر وقت بیاید دوست داشتنی است .... تو برای من بارانی‏!‏


دلتنگی فقط یک اسم مستعار است
برای تمام حس هایی که
اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند …


گر بمیرد پسری از قبر او روید گلی!
گر بمیرند پسران دنیا گلستان میشود !
................................

گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی!
گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود !


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد پس عاشقانه زندگی کن


ای فلک گر من نمیزادی اجاقت کور بود؟

من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود؟

من که باشم یا نباشم کار دنیا لنگ نیست!

من بمیرم یا نمیرم که کسی دلتنگ نیست...


اينجا زمين است!
ساعت به وقت انسانيت خواب است!
دل عجب موجود سخت جاني است، هزار بار تنگ ميشود، ميشكند، ميسوزد، ميميرد!
ولي باز هم ميتپد براي دوست...


همراز کویرم ، شب تب باران دارم / در سینه دلی شکسته پنهان دارم
بر گوشه قبرم بنویسید/هر چه دارم از رفیقان دارم.


بالهای خیالم را ببین..
در آسمان توست که تنها پرواز می کند...


دختری با مادرش در رختخواب
درددل می کرد با چشمی پر آب
گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟
روی دستت باد کردم مادرم!
سن من از بیست وشش افزون شد
دل میان سینه غرق خون شد
هیچ کس مجنون این لیلا نشد
شوهری از بهر من پیدا نشد
غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته!
مادرش چون حرف دختش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
دخترم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن
این همه شوهر یکی را تور کن!
گفت دختر مادر محبوب من!
ای رفیق مهربان و خوب من!
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و با وقارم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر یک پسر
مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با سعیدویاسر وایضا صفر
با سه تاشان رفته بودم سینما
بگذریم از مابقی ماجرا!
یک سری هم صحبت صادق شدم
او خرم کرد آخرش عاشق شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید
مصطفای حاج علی اصغر شله
یک زمانی عاشق من شد،بله
بعد جعفر یار من عباس بود
البته وسواسی وحساس بود
بعد ازآن وسواسی پر ادعاشد
 رفیقم خان داداش المیرا
بعد او هم عاشق مانی شدم
بعد مانی عاشق هانی شدم
بعدهانی عاشق نادر شدم
بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد میان حرف او
گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!
گرچه من هم در زمان دختری
روز و شب بودم به فکر شوهری
لیک جز آن که تو را باشد پدر
دل نمی دادم به هرکس اینقدر
خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی واقعا که پوز مادر را زدی.......


شیرین بودم
تو تلخم کردى
خوشحال نباش
خسرو بودن که کارى ندارد
مردى فرهاد باش…


مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کُشتی گرفت؛ خیلی کثیف می شوی، ولی مهمتر از آن ، خوک از این کار لذت می برد!


توكلاس چشم تو همه زنگا رياضيه
هميشه التماس من با چشم تو موازيه
تو كلاس چشم تو زنگا يه وقتي جغرافيه
ما دريا رو مي خوايم چيكار،چشماي نازت كافيه
تو كلاس چشم تو يه وقتا زنگ فيزيكه
آهن ربايي؟كه دلم اينقدر به چشمات نزديكه
توكلاس چشم تو يه وقتا زنگه شيميه
ديوونه هاي عشق تو،يكي دوتا نيست،تيميه
توي كلاس چشم تو يه وقتا زنگ ورزشه
همش مي شه دور تو گشت آخ كه چقدر با ارزشه
توي كلاس چشم تو يه زنگي هست بنام جبر
از چشم تو ناز كردنو از دل من هميشه صبر
توي كلاس چشم تو يه زنگ اسمش احتمال
شايد تو اين زنگ برسيم به آرزو هاي محال
توي كلاس چشم تو يه زنگ زيست شناسيه
همش نگات ميكنم اين آخه چه كلاسيه
توي كلاس چشم تو همشه زنگه اوله
آخه يه عمره كه آدم تو اين كلاس معطله
توي كلاس چشم تو همه هميشه حاضرن
هيچ روزي غايب نداريم نه اينكه حاضرا برن
توي كلاس چشم تو اجازه دادن آسونه
چون كسي بيرون نمي ره،هر كي بره پشيمونه
توي كلاس چشم تو پر مداد قرمزه
دفتر مشقمون پر از جمله ي بي تو هرگزه
توي كلاس چشم تو يه ميز پر يادگاريه
بيشتر ميزامون پر از چرا دوستم نداريه
توي كلاس چشم تو تعطيله نمره انضباط
بيست ميگيرن از آسمون،عاشقاي بي احتياط
توي كلاس چشم تو نوشته روي تخته سياه
ما همه چشم به راهتيم زيبا تو رو خدا بيا
توي كلاس چشم تو بازه هميشه پنجره
تو زنگه تفريحم كسي دلش نمي خواد بره
توي كلاس چشم تو دلا هميشه عاشقه
من شنيدم فرداكلاس تو دشتاي شقايقه
توي كلاس چشم تو از كل دنيا اومدن
بيدار شدم چه خوابي بود،انگار بازم زنگ و زدن


به خــداحافــظـي تــلـخ تـو سـوگــنـد نــشــد
كـه تـو رفــتـي و دلـم ثـانـيـه اي بـنـد نـشـد
بـا چـراغـــــي هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـر
هـيــچ كـس ! هــيـچ كـس ايـنجا به تـو مانـنـد نـشـد
خواسـتـنـد از تـو بگويـنـد شـبـي شـاعـرها
عـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد


احساسم را به دار اویختم…
منطقم را به گلوله بستم…
لعنت به هر دو…
که عمری بازی ام دادند…
دگر بس است…
می خواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم…


برآنچه گذشت و آنچه شکست حسرت نخور زندگی اگر زیبا بود با گریه شروع نمیشد


گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گيرد...!
گاهے دلمـ دو كلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!
نه به شكل ِ دوستت دارم و يا نه بــ ِ شكل ِ بے تو مے ميرمـــ...!
ساده شايد ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز ديگر ے ست


الهی :
از سرگشتگی های دنیا و روز گار خسته و دل نگرانم
می خواهم دیوار های فاصله را کنار بزنم .
چرا که به این ایمان و باور رسیده ام که هیچ کس
جز تو فریاد رسم نیست و نزدیکتر از تو به من وجود ندارد
پس جوانه های یادت را با اشک ندامت چشمانم
دوباره شکوفا میکنم امید که پذیرا باشی .


گرفتار کوچَم کوچ از آنجا که تو نباشی رهایی نمی خواهم بودنت را که جاودانه کنی باران می بارد من قصه باران را می دانم..


زیبا بود...............
چند سال پیش ...
وقتی كه تركم می كردی ؛
گفتی كه از یاد ببرم ؛ هر آن چه بین مان بود
.........
و من نیز اسمت را
بر در و دیوار نوشتم
تا خاطرم باشد كه باید ...
فراموشت كنم !


این روزها زیاد دلم برایت تنگ میشود....
شاید تو ارزشش رانداشتی.....
یا شاید من اشتباه میکنم....
حیف که نیستی تاتمام دل تنگ بودن روبایه تو گوشی بهت نثار کنم......


درد یعنی:
اشک خشکیده…سکوت گوش خراش…افکار درهم…غرق در خلوت تاریک تنهایی…
درد یعنی:
امشب
درد یعنی:
من…


خدایا پس چرا من زن ندارم؟
زنی زیبا و سیمین‌تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما
همان یک‌دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت با من:
مجرد بهر تو مسکن ندارم
چه خاکی بر سرم باید بریزم؟
من بیچاره آخر زن ندارم!
خداوندا تو ستارالعیوبی
و بر این نکته سوء‌ظن ندارم
شدم خسته دگر از حرف مردم
تو می‌دانی دل از آهن ندارم
تجرد ظاهرا عیب بزرگی‌است
من عیب دیگری اصلا ندارم!
خودم می‌دانم این "اصلا" غلط بود
در اینجا قافیه لیکن ندارم
اگر او را فرستی دیگر از تو
گلایه قد یک ارزن ندارم!

+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 21:45 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |


هــــــــی تــــــــــــو !
از اینکه امروز مورد توجه هستی خوشحال نباش
تیتر اول روزنامه امروز
کاغذ باطله فرداست…

…………………………………………………

 
من غم برای خوردن بسیار دارم تو دیگر برایم لقمه نگیر..!

…………………………………………………

 
آدمــــــا
گاهی لازمه چند وقــت کرکره شونو بکشن پاییـــن
یه پارچـــه سیـاه بزنن درش و بنـویسن:
کسی نمـــــــرده
فقط دلـــــــــم گرفتــــــه…!

…………………………………………………

 
یـا دیـوار هـاے مـا مـوش نـدارنـد یـا مـوش هـا کـر شـده انـد ،
و نـمـے شـنـونـد صـدای نـالـه هـاے پـر از بـغـضـم را . .
مـوش هـم مـوش هـاے قـدیـم . .

…………………………………………………

 
چقدر سخته دلتو بشکونن
غرورتو بشکونن
قولاشونو بشکونن
و تو بخوای حداقل بغضتو سالم نگه داری اما نتونی …

…………………………………………………

 
اينايى كه ميگن يه تار موت رو به دنيا نميدم
چرت میگن , موقعيتش که پيش بياد
كل هيكلتو به يه كيلو
سیب زمینی ميفروشن

…………………………………………………

 
تردیدی نیست
تو رفته ای و دیگر بازنمیگردی
حالا دیگر تنهایی ام حرمت دارد
به حرمت آن هم که شده پشت سرت را نگاه نکن

…………………………………………………

 
خُــدایــآ بُــت بــود...
بُـــت شِـــکَــن فــرســتــادی. . . .
مــن پُــر از بــُغــضــم. . . .
بــُغــض شِکــَن هــم داری؟؟

زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...

 ....................................................

مردها مثل جای پارک (پارکینگ) هستن خوباشون که قبلا اشغال شده بقیشون که مونده یا کوچیک هست یا جلو در مردم.

....................................................

 

بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن
بزرگترین تفریح؟ شوهر سرکار گذاشتن
بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن
بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن
بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر

....................................................

آدما می تونند پسر باشن اما پسرا نمی تونند آدم باشن

....................................................

 

هشدار به دخترهای دم بخت ، دخترهای چینی با مهریه ی کم در راهند... بجنبید.

....................................................

گفت مردی به همسرش روزی…. من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ گفت: از چند و چون آن بگذر…. تو بمیری برای من کافیست

....................................................

پسره: من تا ۲۵ سالم نشه ازدواج نمیکنم
دختره: منم تا ازدواج نکنم ۲۵ سالم نمیشه

....................................................

قلب دخترامثل قبرستونه هرکی به اونجاپامیذاره دیگه نمیتونه برگرده اماقلب پسرامثل هتل ۵ستاره است معلوم نیست کی میادکی میره

....................................................

 

سربازی راهیست برای آدم کردن پسرها...

 

اما هیچ راهی برای آدم کردن دخترها وجود نداره!


+ نوشته شده در جمعه 25 / 2 / 1392برچسب:, ساعت 21:39 توسط ✓__ ƒ£я£$h†£h __✓ |